تصاویر | چگونه به بچههایمان غذا درست کردن بیاموزیم؟ | ساندویچ پنکیک؛ راست کار بچهها
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۳۵۱۰۰
به گزارش همشهری آنلاین، البته برای پخت این غذا با توجه به اینکه هم مرحله پخت روی گاز و هم در فر دارد نظارت شما هم لازم است؛ حتی اگر بچهها بیشتر از ده ساله هم باشند. پس شک نکنید پخت این ساندویچ یا پنکیک که خمیر آن هم پختنی است، یک کار دونفره است.
شما به این چیزها برای ۳ تا ۶ نفرنیاز دارید:
روغن زیتون (مقداری برای چرب کردن)
۱۵۰ میلیلیتر شیر
یک عدد تخم مرغ
۱۰۰ گرم آرد گندم
نمک و فلفل
۲۵ گرم دانه ذرت کنسروی
۵۰ گرم پنیرپیتزا رندهشده
۲۵ گرم اسفناج پختهشده
۱.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فر گاز را با دمای ۲۰۰ درجه سانتیگراد روشن کنید. کاسهای آماده کنید و آرد، نمک، شیر و تخم مرغ را در آن بریزید.
شما بچهها:
همزن را داخل کاسه قرار دهید و چند بار روشن و خاموش کنید تا مایهای نرم و نسبتا شل به دست آید. اگر هم همزن برقی ندارید از همزن دستی برای همزدن استفاده کنید.
۲. شما بزرگترها:
مقداری روغن در تابه بریزید و بگذارید تا داغ شود. سپس مقداری مایه را با دقت در تابه بریزید، زیر شعله را کمتر کنید و هر طرف پنکیک را یک دقیقه حرارت دهید. این مواد برای چند پنکیک کافیاست.
شما بچهها:
بعد از اینکه آخرین پنکیک هم پخته و سرد شد، آن را با دقت و با استفاده از کفگیر به یک سینی منتقل کنید.
۳. شما بزرگترها:
فقط یک کاسه بلوری شیشهای متناسب آماده کنید.
شما بچهها:
ذرت، اسفناج خرد شده و پنیر پیتزا را در کاسه بریزید و کمی هم نمک و فلفل روی مواد بپاشید.
۴. شما بزرگترها:
فقط از راه دور نظارت کنید.
شما بچهها:
مواد داخل کاسه را با قاشق چوبی خوب هم بزنید تا با هم مخلوط شوند.
۵. شما بزرگترها:
خمیرهای پنکیک آماده را به صورت جداگانه روی تخته آشپزخانه یا سینی بچینید و بعد از ریختن یک قاشق مواد داخل آنها به بچهها یاد دهید چطور ساندویچ را بپیچند.
شما بچهها:
خوب نگاه کردید؟ در واقع شما باید اول پنکیک دایرهای را روی تخته پهن کنید و بعد یک یا دو قاشق از مواد داخل ساندویچ را در یک طرف دایره بریزید. بعد شروع کنید مثل شکل از همانجا خمیر را لوله کردن.
۶. شما بزرگترها:
پنکیکهای پیچیده شده را روی سینی فر که پیش از این با کاغذ شیرینیپزی روکش کرده بودید، بچینید و به مدت یک ربع حرارت دهید. بعد از فر خارج کنید و روی بشقاب مورد نظر بچینید.
شما بچهها:
روی پنکیکهای آماده مقداری پنیر پیتزای رنده شده بریزید. فقط همین.
کد خبر 756833 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مواد غذایی خبر مهم کودکان آشپزی - دستور پختمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مواد غذایی خبر مهم کودکان آشپزی دستور پخت شما بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۳۵۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز خلیج فارس با شهنواز
از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعونها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست
دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سیوشش تا ترکش، یکبار دیگه چشم راستش و یکبار هم که
روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین
و جراحش غش کرده بود از خنده
و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجیهای مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچهها) وقتی فهمیدن بعثیها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینیبوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالا اینقدر گمنام نمونند
ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد
این عکس را امیر گرفت، که با هم مهماتهای خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه
برای همایون شهنواز آشنایی با این بچهها اون روز تو دهنه خلیجفارس طوری بود که انگار همرزمهای رییسعلی دلواری رو پیدا کرده
بهر حال برای من روز خلیجفارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس
همگی از اینجور آدمها هستند و بس
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792